امير علي 34 ماهه شد

سلام به همه دوستاي خوب و مهربونم 

بعد از مدتها تونستم بيام و كمي از پسركم بنويسم 

پسر نازم امروز دو سال و ده ماهه شد به عبارتي 34 ماهه و من خيلي خيلي خدا رو براي اين نعمت بزرگش شكر ميكنم دو ماه تا تولد سه سالگي اميرعلي مونده و من هر روز بزرگتر شدن پسرم رو ميبينم پسري كه با اومدنش به زندگيمون نور خدا رو برامون به ارمغان آورد واقعا"وجودش برامون بزرگترين هديه الهي هست هر روز شيرين زبون تر از ديروز ميشه هر روز وسعت افكارش بيشتر از ديروز ميشه و هر روز خدا رو بيشتر شكر ميكنم

باورم نميشه اميرعلي داره بزرگ ميشه انگار همين چند روز پيش بود به دنيا اومد چه قدر زود گذشت خدايا خيلي زود گذشت دلم براي تك تك اين روزها تنگ ميشه روزهايي كه شايد هيچ وقت ديگه تكرار نشه گاهي دلم ميخواد اين قدر اميرعلي رو تو بغلم فشار بدم و ببوسمش و ببويمش كه اون لحظه هيچ وقت تموم نشه اما چه كنم پسركم زود از دستم فرار ميكنه 

حالا ديگه دايره لغاتش بزرگتر شده هر چيزي رو كه ميشنوه ذخيره ميكنه جاي ديگه تحويلمون ميده و ما رو غرق خنده ميكنه 

با اينكه گاهي به دليل شرايطي خاص بي حوصله ميشم اما تو همه لحظات زندگيم چه تو شادي چه تو غم عاشق پسركم هستم  

تو فصل تابستان يك ماه رفت مهد كودك و خيلي خيلي زود بهش عادت كرد اما شهريور ماه كه مصادف شد با عمل پاي بابا فرزاد ديگه نرفت مهد و حالا هم تقريبا"سه هفته هست دوباره مهد ميره محيطش رو خيلي دوست داره و بچه ها رو همين طور خدا رو شكر خيلي زود به شرايط عادت ميكنه و خيلي زود با همه كه فرقي نميكنه چه سني باشند جور ميشه بسيار بسيار پسر فهميده اي هست وقتي چيزي ميخواد  اگه براش دليلي بياريم كه اون چيز برات مناسب نيست سريع ميپذيره همين باعث شده همه دوستش داشته باشند هم مربياي مهد و همه كساني كه ميشناسنش حتي سوپري  سر كوچمون كه هر وقت ميريم خريد ميگه پسرتون خيلي آقاست ماشاالله بهش تا حالا پسري به اين با شعوري نديدم 

خلاصه اين كه من عاشق اميرعليم و هر روز بيشتر عاشقش ميشم 

خدايا شكرت اي خداي بي همتا 

اين عكس هم مال جشن روز جهاني كودكه كه تو مهدشون گرفته بودند كه صورتش رو نقاشي كرده بودند اما پسركم نصفش رو پاك كرده بود