اميرعلي  اميرعلي ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

اميرعلي عشق مامان و بابا

سفر به شمال

سلاممممممممممم اول از همه عيد همگي مبارك و اما مسافرت ما: چهارشنبه صبح به سمت رشت راه افتاديم چشمتون روز بد نبينه راه 3 ساعته رو 13 ساعت تو راه بوديم خيلي خسته شديم .جايي هم نرفتيم جز درياي گيسوم كه پايانش سرماخوردگي اميرعلي بود بي خوابي شبانه من براي تب اميرعلي تا همين حالا مشغول كار بودم اميدوارم سفرهاي بعدي برامون بهتر باشه عكس ها هم اگه سرعت اي دي اس الم خوب بشه در اولين فرصت ميزارم تا يادم نرفته تولد زهرا جون (خاله اميرعلي )رو هم از همينجا تبريك ميگم از طرف من و اميرعلي براي خاله زهرا ...
14 شهريور 1390

شيطنت و خرابكاري

سلام گل پسر مامان اومدم تا از كارها و شيطنتهات بنويسم از خرابكاريهات كه دنياي منه  با صابون خياطي من رو ديوار نقاشي كشيدي  عاشق كامپيوتري كه فكر ميكنم تو خونته چون پدرت و  عمومحمدت همينطورن وقتي ميريم خونه باباجوني فقط بغل باباجوني و حاضر به پايين اومدن نيستي عاشق اتاق خاله زهرايي چون بهت اجازه ميده هر چه قدر بخواهي كيس كامپيوترش رو روشن و خاموش كني عاشق آهنگي مخصوصا"آهنگاي پايان سريالهامثل مختار نامه كه ما هم مجبوريم سرمون رو تكون بديم يعني داريم ميخونيم خيلي پسر احساساتي هستي آغوشت رو باز ميكني خودت رو تو بغلم ميندازي و دستاي كوچولوت رو حلقه ميكني تو گردنم و من از احساس مادرانه لبريز ميشم ليوان آب رو برمي...
5 شهريور 1390

نصايحي براي خودم

پرسیدم: بار الهی چه عملی از بندگانت بیش از همه تو را به تعجب وا می‌دارد؟ پاسخ آمد: اینكه شما تمام كودكی خود را در آرزوی بزرگ شدن به سر می‌برید و دوران پس از آن را نیز در حسرت بازگشت به كودكی می‌گذرانید. اینكه شما سلامتی خود را فدای مال‌اندوزی می‌كنید و سپس تمام دارایی خود را صرف بازیابی سلامتی می‌نمایید. اینكه شما به قدری نگران آینده‌اید كه حال را فراموش می‌كنید، در حالی كه نه حال را دارید و نه آینده را. این كه شما طوری زندگی می‌كنید كه گویی هرگز نخواهید مرد و چنان گورهای شما را گرد و غبار فراموشی در بر می‌گیرد كه گویی هرگز زنده نبوده‌اید. سكوت كردم و اندیشیدم، در خانه چنین گ...
1 شهريور 1390

در سوگ امير المومنين علي (ع)

ناله کن اى دل به عزاى على                                               گریه کن اى دیده براى على کعبه ز کف داده چو مولود خویش                                             گشته سیه پوش عزاى على عمر على...
30 مرداد 1390

پايان بيست ماهگي

عزيز دلم ورودت رو به 21 ماهگي تبريك ميگم ان شالله ورودت به 21 سالگي رو برات جشن بگيريم پسر نازم تو همه زندگي من و پدرت هستي همه زندگي ما سرشار از عشق به توست. بزرگ شو تا  در دل من و پدرت  با هر لحظه بزرگ شدنت برگي جوانه بزنه تا اميد از دلمون نره .ما لحظه ها رو به عشق قد كشيدنت و موفقيتت سپري ميكنيم  عزيزم هميشه سبز باشي و استوار                                                &n...
25 مرداد 1390

عاشقانه

نميدونم چرا همه بهت ميگند اي كي يو سان عزيز دلم اما همه نميدونند من عاشقت هستم چه با مو چه بي مو موهات رو كوتاه كردم تا به قول قديميا جون بگيره اما انگار شيطنتهات زير موهات قايم شده بود چون از هميشه شيطون تر شدي ...
5 مرداد 1390

بدون عنوان

سلام پسركم عاشقتم عاشق خنديدنت عاشق شيطنتهات  عاشق وقتي كه جورابت رو برميداري ميزاري رو پات يا كفشت رو ميزاري بعد پات رو روش ميزاري پسرم داري بزرگ ميشي و من عاشق لحظه هاي بزرگ شدنتم ...
12 بهمن 1389

بدون عنوان

سلام پسر نازنينم از امروز منم خاطراتت رو اينجا مينويسم تا كساني كه دوست دارند بخونند و لذت ببرند ...
2 بهمن 1389