اميرعلي  اميرعلي ، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

اميرعلي عشق مامان و بابا

به بهانه تولد دو سالگي پسرم

به ياد  دو سال پيش شب ميلاد اميرعلي من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد همه انديشه ام انديشه فرداست وجودم از تمناي تو سرشار است زمان _در بستر شب_خواب و بيدار است هوا آرام .شب خاموش .راه آسمانها باز .... خيالم چون كبوترهاي وحشي ميكند پرواز.......... رود آنجا كه ميبافند كولي هاي جادو گيسوي شب را همان جاها كه شبها در رواق كهكشانها عود ميسوزند همان جاها كه اخترها به بام قصرها مشعل مي افروزند   همين فرداي افسون ريز رويايي همين فردا كه خواب راه من بسته ست همين فردا كه روي پرده پندار من پيداست همين فردا كه ما را روز ديدار است همين فردا كه ما را روز آغوش و نوازشهاست همين فردا.همين فردا..... من امشب تا سحر ...
27 آذر 1390

تولد بچه هاي آذر

سلام باز هم ماه آذر اومد و يه عالمه خاطره براي مامانهاي آذر ماهي     ياد روزهاي اول تولدشون و گريه زاريهاي شبانه شون   ياد اولين روزهاي غذا خوردنشون ياد خرابكاريهاشون                      يا اولين يادگيريهاشون              وخلاصه ياد همه روزهاي خوب روزهايي كه با اين وروجك ها داشتيم به خير دومين سال تولد فرشته هاي آذر 88 رو از اينجا به دوست جوناي اميرعلي و مامانهاشون تبريك ميگم دوستاي اميرعلي:     آقا پسرها      برديا.سهيل.اميرحسين.پ...
2 آذر 1390

23 ماهگي

خدايا شكرت از اينكه اميرعلي من 23 ماهه شد و فقط يك ماهه ديگه تا دو ساله شدنش مونده   خدايا شكرت كه اجازه دادي با تمام وجودم مادر بودن رو احساس كنم و براي من و فرزاد يكي از فرشته هات رو فرستادي خدايا بهمون لياقت بده پدر و مادر خوبي براي اميرعلي باشيم و بهت ميگم خدايا دوستت دارم خيلي خيلي زياد                                            و اين هم عكسهاي آخرين روز 23 ماهگي كه هيچ وقت ديگه تكرار نميشه:   &nb...
25 آبان 1390

عيد غدير خم برعاشقان علي(ع)مبارك

بوي خوش بهشت از کنار آن آبگير، يعني غدير عرشيان و بهشتيان، جان‌ها را مي‌نوازد؛ اين چه بوي خوشي است که حتي پس از عبور صدها سال هنوز فضاي جان مشتاقان را مي‌نوازد. غدير تکرار اولين است در کلام آخرين، همان کلام نوراني که در اولين پيام، علي را به برادري و وصايت خواند و در غدير، اعلام ولايت و امامت او را فرمود. گاهي واژه‌ها فراتر از حد يك تعريف‌اند و چنان معناي عميقي مي‌يابند كه به سادگي نمي‌شود به راز نهفته در سينه‌شان پي برد و ما بدون فهم حقيقت پنهانشان آن‌ها را در لابه‌لاي كلام خويش مي‌گنجانيم.  مهر بي‌مثال، از آفتاب نوراني‌تر و گرمابخش‌تر، صبحگاهان به...
25 آبان 1390

ما اومديم

سلام به همه دوستان خوبم كه ميان و به اينجا سري ميزنند غيبت طولاني ما رو به بزرگيتون ببخشيد اما اين بار دست پر اومدم با عكسهاي اميرعلي و كارها و شيطنتهاش جمعه تولد عمو محمد اميرعلي بود كه از همينجا بهش تبريك ميگم و براش آرزوي روزهاي خوب و خوش رو  دارم اين هم عكس كيكش كه درست كرده بودم شب كه اومديم خونه اميرعلي ازم خواست تو ليوان ني دارش براش آب بريزم وليوان خودش رو هم برداشت و نشست رو زمين . من هم مشغول كارهام بودم كه ديدم:اميرعلي داره ني رو فوت ميكنه و براي خودش دست ميزنه و ذوق ميكنه   و اما ديروز: اخبار داره نتايج مسابقات قهرماني وزنه برداري جهان رو نشون ميده و من هم دارم به اميرعلي نهارش رو ميدم كه يه مرتبه ...
23 آبان 1390

عكسهاي اميرعلي جونم (2)

استيكرهايي كه رو در هست خود اميرعلي چسبونده و هركي هم مياد خونمون با ذوق و شوق نشونش ميده   پسرم وقتي دوربين رو بهش ندادم قهر كرد(الهي فداي قهرت بشم) بدون شرح   و در آخر عکس کیکی که برای تولد دایی محمد درست کردم و خودش نبودو به جاش امیرعلی کیک رو برید از همينجا تولد دايي محمد اميرعلي رو تبريك ميگم و براي اينكه خاله آزاده هم ناراحت نشه با يك ماه تاخير تولد اون رو هم تبريك ميگم براي دايي و خاله   ...
4 آبان 1390